سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
آوازپرجبرئیل
 
 
ملعون است، ملعون است دانشمندی که به سوی پادشاهی ستمگر می رود و به او در ستمش یاری می رساند [امام صادق علیه السلام] 
»» شهرنو\ خشت و گلی که ویران شد...فساد و فحشائی که همه جائی شد

شهرنو" خشت و گلی که ویران شد...فساد و فحشائی که همه جائی شد

هنوز شاه سقوط نکرده بود که خانه‌های
"زال ممد" در خیابان جمشید تهران سقوط کرد. در همان اولین روزهای سقوط نظام شاهنشاهی، شهرنو را با حکم آیت‌الله خلخالی و با بلدوزر ویران کردند. مالک اولیه زمین بسیاری از آن 100 تا 150 خانه کوچک و پر اتاقی که مثل لانه زنبور دیوار به دیوار هم ساخته شده بود "زال محمد" بود. از قمار بازها و پاانداز‌های قدیمی‌و مشهور زمان پهلوی اول در تهران. او نخستین کسی بود که در این محله چند خانه برای زنان تن فروش ساخت تا هم در آن زندگی کنند و هم کسب و کار!
بعد از کودتای 28 مرداد این خانه‌ها زیاد شدند و دو خیابان هم در آن کشیده شد. در یک خیابان خانه‌های شخصی زنان تن فروش بود و در خیابان دیگر خانه‌های محل کسب و کارشان. اولی را نجیب‌خانه جمشید می‌گفتند و دومی‌ را شهرنو. فرزندان خردسال زنانی که در خانه‌های جمشید «نجیب خانه» سکونت داشتند به خیابان دوم راه نداشتند، پلیس بچه‌های کم سن و سال را اگر در شهرنو می‌دید جمع می‌کرد. آنها مثل کرم در خیابان دوم درهم می‌لولیدند. اغلب وقتی به سن 15-14 سالگی می‌رسیدند به جمع خیابان اول می‌پیوستند. دختران در اختیار مردان گذاشته می‌شدند و پسران خود نان آلوده به انواع بزهکاری را در می‌آوردند. خرج برخی از خانه‌های جمشید را اغلب یکی از اوباش پولدار می‌پرداخت و خانه‌های خیابان اول سرقفلی داشت زیرا محل کسب نان از راه برده داری جنسی بود.
15.gif
بندرت
پدر بچه هائی که در خیابان دوم ولو بودند معلوم بود. پسرها از همان 12-10 سالگی جیب بری و قاچاق مواد مخدر را شروع می‌کردند و یا نوچه یکی از چاقوکش‌ها و دزدها و اوباش می‌شدند و تن به رابطه جنسی نیز می‌دادند. بیشتر زندانیان کم سن و سال دوران شاه در زندان‌های ایران را همین عده تشکیل می‌دادند. جمشید مرکز توزیع مواد مخدر بود. هر روز صبح زود، کنار یکی از خانه‌های در بسته نجیب خانه عده‌ای از این پسران جوان به زحمت روی زمین نشسته و برای بیداری و بر سرپا ایستادن هروئین زیر بینی یکدیگر می‌گرفتند. شب‌هائی که تأمین کننده خرج زن و یا زنانی که بصورت همسایه در این نجیب خانه زندگی می‌کردند به خانه می‌آمدند تا یک شب را با یکی از این زنان بگذرانند، این پسر بچه‌ها را از خانه بیرون می‌کردند و آنها در کوچه شب را صبح می‌کردند و این ملاقات‌های شبانه در طول تمام شب‌های هفته ادامه داشت. در همین خانه‌ها، دختران 14-12 ساله این زنان مورد اولین تجاوزهای جنسی قرار می‌گرفتند و سپس در سال‌های بعد خود به زنی سابقه دار و آشنا با این حرفه تبدیل می‌شدند.

بعضی از زنانی که در جریان
کودتای 28 مرداد به اوباش تهران کمک کرده بودند و همراه آنها با شعار زنده باد شاه و مرگ بر توده‌ای، مرگ بر مصدق از جنوب تهران خود را به مرکز شهر و اطراف خانه مصدق در خیابان پاستور رساندند، بعدها صاحب چند صد متر زمین در همین محله شدند که همه آنها نیز به خانه‌های محل کسب و کار و نجیب خانه اختصاص یافت!
در این جمع پری بلنده، مهین بچه‌باز، عصمت بابلی و ... خوش بخت‌ترین آنها که در کودتای 28 مرداد پشت سر اوباشی مانند هفت کچلان، حسن انجیری، امیر موبور، مصطفی زاغی، شعبان بی‌مخ، رضا جگرکی و … در نقش توده مردم راه افتادند "ملکه اعتضادی" بود. زنی فوق‌العاده زیبا و معشوقه افسران اسم و رسم دار ارتش شاه، از جمله سروان خسروانی، که بعدها در ارتش شاه ژنرال شد و رئیس سازمان تربیت بدنی (ورزش) ایران!

r1ki1u.jpg


ملکه اعتضادی با برخی از اعضای دربار شاه هم رابطه داشت. بعد از کودتای 28 مرداد با استفاده از رابطه‌هائی که داشت و خدماتی که در کودتای 28 مرداد کرده بود از سهامداران بانک ایران و ژاپن شد و پیش از انقلاب از ایران گریخت. گویا در اسرائیل مقیم شد و اخیراً مرد.. او در سال‌های بعد از کودتا به یکی از نزدیکان
اشرف پهلوی تبدیل شده و شایعات زیادی در باره نقش او در شبکه قاچاق مواد مخدر در زمان شاه وجود داشت و اینکه با اشرف پهلوی در این کار شریک بود. عکسی از او وجود دارد که روز کودتا روی یکی از تانک‌های کودتاچی‌ها ایستاده و به سود شاه شعار می‌دهد!
پروین غفاری را موطلائی شهر لقب داده بودند. یکی از پرخواننده‌ترین پاورقی‌های مطبوعات دهه 30 و 40 در ایران پاورقی بود با همین نام "موطلائی ‌شهرما" که حسینقلی مستعان آن را برای تهران مصور می‌نوشت. نویسنده‌ای که با علی دشتی و حجازی بر سر شناخت روح و روان زنان رقابت داشت و هر سه می‌خواستند بالزاک ایران شوند!

پروین غفاری
بعد از کودتا یکی از مشهورترین زنان ایران شد. رفیق شخصی مصطفی طوسی از چوبدارها و قصاب‌های معروف تهران پیش از "هژبر یزدانی" بود. بعدها "هژبر یزدانی" جای او را در قصاب‌خانه‌ تهران گرفت!

پروین غفاری مدتی هم معشوقه اردشیر زاهدی وزیر خارجه شاه بود. این دوران کوتاه بود. پس از مدتی موطلائی تهران تبدیل به دامی‌ برای یافتن دختران زیبا برای اعضای دربار و شخص شاه شد. پیش از رسیدن به 40 سالگی، در چند فیلم فارسی هم بازی کرد، که نقش دست سوم را داشت و بیشتر بدلیل زیبائی‌اش از او در چند فیلم استفاده کردند. او را «پری غفاری» صدا می‌کردند، که مخفف پروین است.


بعد از آنکه خانه‌های جمشید را در دو خیابان شهرنو و نجیب‌خانه تهران ویران کردند، زنانی که در آنها زندگی می‌کردند را ابتدا بردند در خانه
ثابت پاسال در انتهای خیابان جُردن. ثابت پاسال نیز از سرمایه داران بزرگ زمان شاه بود که دستی قوی در واردات داشت و بازاری‌ها و تجار سنتی ایران که نانشان در زمان شاه آجر شده بود تشنه به خونش بودند. البته عده ای از زنان را نیز در خانه های شهر نو آتش زده و زنده زنده سوزاندند. تصویر زیر یکی از این زنان نگونبخت را روی دست مردم نشان می دهد.


خانه ثابت پاسال قصری بود با دیوارهای سنگی، نرسیده به خیابان فرشته، در کوچه‌ای با شماره 14 در انتهای خیابان جُردن و گاندی.


در این خانه بر سر این زنان
آب تربت ریختند و چادر مشگی سرشان کردند. حجت‌الاسلام کم سن و سالی بنام هادی غفاری سرپرستی ارشاد مذهبی ‌آنها را برعهده گرفت. بعد از چند ماه، از میان این زنان عده‌ای را که سن و سالشان زیادتر بود دستچین کردند و بعنوان زنان مدافع اسلام و مخالف مجاهدین و کمونیست‌ها فرستادند مقابل دانشگاه تهران و در هر متینگ و سخنرانی که در تهران برپا می‌شد. سرپرستی آنها را زنی بنام "زهراخانم" برعهده‌ داشت که چادر به کمر می‌بست و به دختران و زنانی که بحث سیاسی می‌کردند حمله می‌کرد و حتی بعدها اطرافیان و همکارانش با چاقو به دخترها حمله می‌کردند. فیلسوف فاحشه‌ها بود، چون می‌توانست چند کلمه‌ای در باره قرآن و بدی کومونیسم حرف بزند. از جمله اینکه در کومونیسم زنان اشتراکی‌اند!

از میان همین زنان، عده‌ای که
جوان‌تر بودند برای نگهبانی ‌زندان‌ها انتخاب شدند و تعلیم دیدند و از جمع آنها، قوی ترینشان به شکنجه‌گران زندان زنان تبدیل شدند. به آنها گفته شده بود اگر شلاق بزنید و کمونیست‌ها را شکنجه کنید، گناهانتان پاک شده و به بهشت خواهید رفت!

آنها که
طرح جمع آوری کودکان خیابانی و انتقال آنها به پادگان‌های ویژه مقاومت شهری را اجرا می‌کنند تا پس از اندکی آموزش مذهبی‌ به گاردهای محافظ ولایت در خیابان‌ها تبدیل شوند، این تجربه را پشت سر دارند؛ گرچه مانند "احمدی نژاد" شهردار حزب اللهی تهران نقش آفرین خانه ثابت پاسال نبوده باشند. نقش آفرینان آن دوران امثال حجت الاسلام غفاری بودند که حالا صاحب کارخانه جوراب زنانه "استارلایت" است. نقش هژبر یزدانی‌ها را هم مؤتلفه اسلامی‌ برعهده گرفته است و بجای اداره و سلطه بر قصابخانه تهران، یک کشور را به قصابخانه تبدیل کرده است.
خیابان جمشید
حالا شده سایت اینترنتی "صیغه" و در حاشیه همه خیابان‌های تهران، اتومبیل‌ها خیابان جمشید را جستجو می‌کنند. شاید "فاطمه قائم مقامی" هم برای دورانی نقش ملکه اعتضادی را در جمهوری اسلامی‌ داشت. همان خانمی‌که معشوقه علی فلاحیان بود و بدستور او توسط یکی از ایادی فلاحیان بنام "سنجری" در اتومبیلش با اسلحه کمری مجهز به صدا خفه کن ترور شد تا رابطه‌ها کور شود. (روزنامه‌های دوم خردادی را یکبار دیگر باید از ابتدا خواند! تا کینه فلاحیان و یاران سعید امامی‌ از امثال عمادالدین باقی و گنجی و حجاریان و ... را دوباره پیدا کرد.)

خیابان جمشید را خلخالی با ساده لوحی آلوده به قساوت بجای قضاوت ویران کرد تا فساد و فحشاء در ایران ریشه کن شود. یا ندانسته پیشانی خاک را بوسید و یا سرانجام فهمید
فساد و فحشاء و اختلاس و هر سقوط اخلاقی دیگری در جامعه از دل حاکمیت و نابرابری در آن جامعه بیرون می‌آید. "ماهی از سر گنده گردد، نی زدم" فساد و تباهی اخلاقی امروز جامعه ایران بازتاب همین فساد در حاکمیت است، جامعه آینه حاکمیت است. این فساد و فحشاء و سقوط اخلاقی بارها و بارها فراتر از دوران پیش از انقلاب است.

بدین ترتیب آن بازی تکراری که این روزها برای
مبارزه با مفاسد در خیابان‌ها راه انداخته اند و به بهانه بدحجابی ‌به خانه سینما و یا فلان کنسرت حمله می‌کنند، نه برای مقابله با فساد که اتفاقاً برای مقابله با اعتراض به این فساد و تباهی است. اگر غیر از این بود، مقابله و مبارزه باید ابتدا در حاکمیت شروع می‌شد. شروع نیز خواهد شد، همانگونه که شاه وحشت زده از بیم سقوط دست به آن زد و هویدا و نصیری (نخست وزیر و رئیس ساواک) خود را زندانی کرد و در تلویزیون خطاب به مردم گفت: صدای انقلاب شما را شنیدم! اما تمام شواهد نشان می‌دهد که این شروع در جمهوری اسلامی‌ نیز با همان تأخیر و نتیجه‌ای همراه خواهد بود که در آخرین سال حکومت شاه همراه بود. چرا؟ به این دلیل ساده: چاقو دسته خود را نمی‌بُرد!


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » باران غریب ( یکشنبه 90/6/13 :: ساعت 8:12 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

یک اتفاق عجیب در تدفین فرمانده مدافع حرم: «میدانم زندهای! با تو
دلواپسی های من
ماهی پری
مثل یک نور سپید
سلام
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 7
>> بازدید دیروز: 7
>> مجموع بازدیدها: 294545
» درباره من «

آوازپرجبرئیل
مدیر وبلاگ : باران غریب[132]
نویسندگان وبلاگ :
روایت (@)[18]

مریم (@)[5]


دلم می خواد که چنان باشم که دیگران چون به من بنگرند مرا نبینند .بلکه خدارا ببینند.الهی اینچنین شود

» پیوندهای روزانه «

به یادمادر [9]
سایت جامع دفاع مقدس (ساجد) [140]
شیوه تدریس درس هنر [114]
لوح دل [466]
[آرشیو(4)]

» آرشیو مطالب «
اردیبهشت 86
فروردین 86
مرداد 86
مهر 86
آذر 86
دی 86
بهمن 86
اسفند 86
فروردین 87
اردیبهشت 87
خرداد 87
تیر 87
مرداد87
شهریور87
مهر 1387
آذر 1387
دی 1387
مرداد 1388
اردیبهشت 1388
بهمن 1387
مهر 1388
آذر 88
دی 88
مرداد 89
مهر 89
دی 89
اردیبهشت 90
شهریور 90
خرداد 90
خرداد 91
خرداد 92
تیر 92
شهریور 92
بهمن 92

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «
عاشق آسمونی
خسته عشق
جاده های مه آلود
سجاده ای پر از یاس
حبل المتین
مهر بر لب زده
..::* حامیان ولایت *::..
آقاشیر
پیغام سروش
کوثر
اسوه
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
رویش
xXxرنـــــــــــگـــــــــارنـــــــــــــــگ xXx
ماصاحب داریم
.: شهر عشق :.
رنگارنگه
نکته های زندگی

خط سوم
پاک دیده
عطش
پری برای پریدن
نهِ /دی / هشتاد و هشت
سیمرغ
مبانی مهندسی کامپیوتر
غزلیات محسن نصیری(هامون)
عکس فوری
ღ*چادریـــــــــــــ سایبریــــــــღ .¸¸.•*¨*ღ
آسمانی ها
خــــــــــــــــاطــــــــــــره هـــا
مسافر آسمان
مجله اینترنتی
منطقه ممنونعه
ارمیا
Chamran University Accounting Association
جامع ترین وبلاگ خبری
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
هیئت حضرت علی اکبر(ع)
پیامبراعظم
عدل الهی Divine Justice
صدای نسل نو
هیئت بقیه الله شهیدیه
مسافر آسمان
امیدزهرا omidezahra
در حریم اهل بیت(ع)
نکته هایی از قرآن
شیعه مذهب برتر
به یاد مادر
جاهد
شمیم
خط سرخ شهادت
پنجره
کوثر
قرآن و اهل بیت(ع) تنها راه نجات
دم مسیحائی
راه آسمان کجاست؟
کبوترانه
اردو
*... بگو به آن که ، دل از بار غم گران دارد ...*
ولایت
گنجینه قصار
موقتا عنوان نداره
پوست کلف
وقایع
ایران جاوید
رایگان های اینترنت
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
تجربیات من درپروژه
تجربیات من در مدیریت پروژه
ترنم بارونی
عمومی
اتش عشق
عقل وعشق
تا ریشه هست،
دوستانه و صمیمانه. Pen pal یعنی دوستی که برایت می نویسد...
خلوت تنهایی
خلوت تنهایی
شمیم نینوا
زیر آسمان خدا
انتظار
::::: نـو ر و ز :::::
ترنم باران
حسنی وب
جاده خدا
رنگین کمان یک رنگ
توکای شهر خاموش
آسمان اتش
بابهار
سایت جامع دفاع مقدس(ساجد)
بیا مهدی با ترنم باران...
شیوه تدریس درس هنر
بازی بزرگان
سال نوآوری و شکوفایی
نسل برتر
به خود آییم و بخواهیم،‏که انسان باشیم...
کوثر110
روزان نوشت
شهید مرتضی بصیری
پرهیزگار عاشق است !
لینک باکس های رایگان لینک
پنجره
پلاک
اینجا پرنده...
کشکول صادق
فرشته مهر
ایده های اخلاقی نوین
abdekhoda1000
ایران سرزمین بلند
مصباح سبز
شهادت
علم وعرفان
لوح دل(شهید ایلیا)
ناریانا2
روایت
ایده های اخلاقی نوین
بیقرارنامه
لینکستان -محور

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «


» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» موسیقی وبلاگ «

» طراح قالب «